چرا مقطع کنونی برای همدلی و همزبانی انتخاب شد؟
سال ۱۳۹۴ را رهبر معظم انقلاب سال دولت و ملت همدلی و همزبانی نامگذاری کردند. مسلماً برخی در نگاه اول مفهوم ساده لزوم همکاری در تمام جنبهها با دولت را برداشت کرده و ازاینپس هرگونه انتقادی را مخالفت با شعار رهبری قلمداد خواهند نمود؛ اما باید پرسید آیا کنه نظر رهبری انقلاب از این نامگذاری تنها همدلی و همزبانی ملت با دولت بوده است؟ پس چرا ایشان سال را سال همدلی ملت با دولت نامگذاری نکردند و چرا واژگان دولت و ملت در کنار یکدیگر آورده شد؟ اصولاً چرا رهبر انقلاب در این مقطع مسئله همدلی و همزبانی را مطرح نمودند و در شرایط حاضر چه فرد یا گروهی بیش از همه به همدلی بین دولت و ملت نیاز دارد؟
شاید بتوان کلید رمزگشایی از این
سخن رهبر انقلاب را در سخنان ایشان در حرم مطهر رضوی جستجو کرد که درجایی
مستقیماً به تعداد اندک آرای دولت تدبیر و امید اشاره کردند. این موضوع را
همه میدانند که دکتر حسن روحانی با کمتر از ۵۱ درصد آرا به ریاست جمهوری
انتخابشده و این یعنی نزدیک به نیمی از رأیدهندگان به ایشان رأی
ندادهاند. طبیعی است چنین دولتی در ایجاد کابینه مقتدر و جلب اجماع سیاسی
در بین فعالان سیاسی کشور برای پیشبرد برنامههایش مشکل خواهد داشت و
معمولاً چنین افرادی که در علم سیاست آنان را منتخبین حداقلی میخوانند، از
تاکتیکهای خاصی برای جلب اجماع سیاسی و وفاق عمومی نسبت به برنامههایشان
بهره میبرند تا بروز اعتراضات مخالفان آنکه اندک نیز نیستند، در میانه
راه اجرای برنامههای ایشان خللی ایجاد نکنند.
معمولاً یکی از
راههای ایجاد وفاق اجتماعی و اجماع سیاسی برای چنین افرادی که منتخبین
شکننده انتخابات هستند، تشکیل کابینههای ائتلافی یا اصطلاحاً آشتی ملی
است. سیاستی که روحانی نیز تا حدودی از آن بهره برد و برخی از وزارتخانهها
را به افرادی نزدیک به رقبای انتخاباتی خود سپرد.
دراینبین باید
توجه داشت که ایجاد اجماع سیاسی عموماً بسیار راحتتر از ایجاد وفاق
اجتماعی است؛ زیرا سیاسیون معمولاً افرادی هستند محافظهکار و اهلمعامله و
چنین افرادی پس از پذیرش شکست خود به معامله با فرد پیروز با مبالغی اندک
همچون یک یا چند کرسی در کابینه و نقاط دیگر رضایت میدهند؛ اما ایجاد وفاق
اجتماعی توسط چنین دولتهایی امری است بسیار دشوار زیرا رأیدهندگان مخالف
را نمیتوانند با دادن امتیازاتی همچون کابینه ائتلافی به اهداف سیاسی،
اقتصادی و اجتماعی خود متمایل کنند.
در حقیقت جامعه که متشکل از
اقشار مختلف مردمی با دیدگاههای مختلف است، در انتخابات اینگونه دچار
مشکل گسست میگردد. انتخاباتی که فرد پیروز آن نماینده نزدیک به نیمی از
رأیدهندگان نیست یا مانند انتخاباتی همچون سال ۱۳۷۶ یا سال ۱۳۸۴ جامعه را
مملو از نشاط و امید نمیکند و نوعی سرخوردگی را در بخشهای بزرگی از جامعه
رقم میزند، میتواند در هنگامه اجرای سیاستهای خاص از سوی دولت به بروز
نارضایتیهای گسترده و یا حتی اعتراضات اجتماعی دامن زند.
در چنین
شرایطی مهمترین راهحلی که چنین دولتی برای ایجاد وفاق اجتماعی میتواند
بدان متوسل شود، ایجاد همدلی و همزبانی با مردم است. در حقیقت امروز کسی
که بیش از همه به همزبانی دولت و ملت نیاز دارد منتخب انتخابات ۱۳۹۲ است؛
زیرا وی با اندکترین درصد آرا در تاریخ جمهوری اسلامی رییسجمهور شده است و
قصد دارد در همین دوران بزرگترین تغییر سیاست خارجی کشور را رقم زند.
طبیعی است که چنین تحولی در سیاست خارجی یعنی گفتگوی مستقیم و رسمی با
شیطان بزرگی که ملت ایران همهروزه مرگ آن را آرزو میکنند، مخالفان جدی در
همه سطوح اجتماعی خواهد داشت و اجرای این سیاست توسط دولتی که خود نیز
رکورد تعداد بالای مخالفان را دارد امری است بسیار شکننده و نگرانکننده!
با
چنین تفسیری از شرایط روز سیاسی کشور و بخصوص دولت میتوان دریافت که شعار
امسال در حقیقت نصیحتی است مشفقانه و صدالبته یک کمک و هدیه از سوی رهبر
معظم انقلاب به دولت محترم تا با حل این نقطهضعف خود، توانایی پیشبرد
اهداف سیاسی خود را بدون بروز مشکلات و اختلالات اجتماعی به دست آورد.
بهترین
راه برای چنین دولتهایی معمولاً تلاش برای سنجش اهم مطالبات آن بخشی از
جامعه است که به دولت رأی ندادهاند، این دولتها سپس باید با انتخاب از
میان این مطالبات جهت تحققِ بخشی از آن مطالبات که حس رضایتمندی و همدلی
بیشتری را بین مخالفان خود ایجاد میکند، تلاش کنند. طبیعی است هیچ دولتی
به برآورده ساختن همه خواستهای مخالفان خود دست نخواهد زد زیرا در این
صورت فرقی بین پیروزی و عدم پیروزی او در انتخابات وجود نخواهد داشت، اما
اگر دولت هوشمندانه به اجرای برخی از اهم خواستهای مخالفان خود مبادرت
ورزد و این مسئله را به آنان گوشزد کند که این دولت تنها در راستای اهداف
رأیدهندگان به خود نمیکوشد، میتواند در شرایط بحرانی و تصمیمگیریهای
دشوار بینالمللی که نیازمند حمایت همهجانبه ملت است بیش از گذشته بر آحاد
ملت ایران حساب کرده و بر حمایت آنان متکی باشد.
طبیعی است که این
نصیحت رهبر انقلاب به دولت نصیحتی است که به نفع کلیت نظام جمهوری اسلامی و
همه آحاد ملت است و اگر دولت در این راستا گام برندارد عملاً آتشی افروخته
که دودش به چشم همگان خواهد رفت. پس دقیقاً برعکس برداشت برخی از
تحلیلگران سیاسی باید گفت در سال جاری نقد منصفانه دولت در راستای عمل کردن
یا نکردن به شعار همدلی و همزبانی با همه آحاد ملت جایگاه بسیار مهمی
دارد. البته در این میان نقدی بکار میآید که دلسوزانه و مشفقانه دولت را
به همراهی بیشتر با همه اقشار ملت سوق دهد نه نقدی که با لحن تند و خشن
دولت را به واکنش واداشته و یک گام دیگر از همدلی و همزبانی با مخالفان
خود دور سازد.
به یاد داشته باشیم که نظام اسلامی در حال سپری کردن
یکی از حساسترین برهههای تاریخی خود در سطح دیپلماتیک است و در چنین
شرایطی، ضمن تأکید بر لزوم و ضرورت نقد منصفانه دولت باید اذعان داشت که
هرگونه خروج از مدار انصاف از سوی طرفداران و مخالفان دولت میتواند
پیامدهای نامطبوعی را برای همگان در پی داشته باشد.