"همدلی و همزبانی دولت و ملت" سدی در برابر توطئه های دشمنان
نامگذاری چندین سال اخیر توسط مقام معظم رهبری به عنوان راهکاری برای جهت
گیری مردم و دولت جهت پیشرفت در همه زمینهها و به خصوص در مسیر اهداف
ارائه شده هرساله است. امسال «دولت و ملت، همدلی و همزبانی» نامیده شده
است؛ بنابراین در وادی امر باید ضرورت تأکید بر همسانی و موازی سازی « دولت
و ملت، همدلی و همزبانی» در کنار یکدیگر پرداخت.
در تعریف دولت،
"بورگس" معتقد است دولت بخش خاصی از اجتماع بشری است که به صورت سازمان
یافته دیده میشود و "بلونشی" آن را به مردمی سازمان یافته از لحاظ سیاسی
که در یک سرزمین معین قرار دارند، تعبیر میکند و "گارنر" آن را اجتماع
انسانهایی که سرزمینی را در تصرف دائمی دارند از کنترل خارجی مستقل اند و
حکومت سازمان یافتهای دارند که بیشتر ساکنان آن به طور عادت از آن اطاعت
میکنند، میداند.
بنا بر تعاریف فوق آنچه که تأکید بر آن است، دولت
به سه دسته فرهنگی، سیاسی و فلسفی تقسیم میشود؛ اما به عقیده نگارنده
شاید در ابتدای تشکیل هر دولتی یکی از متشکله های سیاست، فرهنگ و فلسفه
نمود پیدا کند اما آنچه که بدیهی است تکامل هر دولتی به وابستگی این سه
دسته میباشد، چرا که هیچ دولتی بدون فرهنگ و آرمان گراییهای فلسفی و تنها
بر مبنای سیاست پابرجا نخواهد ماند. به این خاطر که دولت جزئی از حکومت و
جدای از آن است و حکومت را مردم تشکیل میدهند. اگر سیاست، فرهنگ، آداب،
سنن و سیاست مورد پسند هر فرد از مردم محقق نگردد از اطاعت از قانون سرپیچی
کرده و این خود تزلزل تدریجی دولت است.
منطقی ترین و رایجترین شکل
دولت، مدل یا سیستم مثلثی شکل است که سه قوه مجریه، مقننه و قضاییه در
رأس هر مثلث قرار خواهد گرفت و تبیین آنکه، قوهی مجریه بر خلاف ظاهر
عموم،تنها دولت نیست اما به طور رایجً به تنهایی دولت خطاب میشود.
همانطور
که می دانیم هر فرد از تک تک مردم انتظاراتی از دولت دارد و به طور
متقابلا دولت نیز در قبال امکانات و امتیازاتی که به وی ارائه میدهد،
انتظار اطاعت از دستورات،پیروی از قانون و حمایت از دولت را دارد.
«ملت»
واژهای آشنا است که همسو با دولت به کار میرود آنچنان که برای خطاب به
قانونگذاران و قانون پذیران، این دو را با یکدیگر به کار میبرند که در
مجموع متشکله یک کشور هستند، بنابراین افراد یک کشور یا جزئی از دولت
هستند یا قسمتی ازملت.
در ادبیات محاورهای اسلامی ما، ملت برای
خطاب قراردادن مردم امت اسلامی به کار برده میشد اما آنچه که در تعریف
ملت(nation) وجود دارد، مشترکاتی از جمله جغرافیا، نظام سیاسی، منافع مشترک
ملی، فرهنگ،دین، زبان و تاریخ است، بنابراین افرادی که در یک جغرافیای خاص
که منافع مشترک ملی را با توجه به نظام سیاسی مورد انتخاب خود دارند و از
فرهنگ، دین، زبان، تاریخ، آداب، رسوم، سنت و به عبارتی رویکردهای ذهنی
مشترک برخوردارند، ملت میگویند؛ بنابراین دولت نهاد سیاسی مورد پسند ملت
میباشد که خواستار تشکیل آن شده اند و حاکمیت نظام قانونمند و صاحب قدرتی
است که نظم و امنیت را با رویکردهایش اعمال میکند.
ملت-دولت سیستمی
است که در مفهوم آن، یک ملت خواستههای خود را در دولت نمود میکند و
تأکید بر مردم در آن موجود است رابطهای متقابل از همکاری دولت و مردم که
هر یک بر دیگری مؤثر است و در اوج آن خواست مردم و در پی آن اقشار عامه
سرلوحه است.
در مقابل نظام دولت-ملت، نظام نئولیبرالیست که در ظاهر
نمودی زیبا و آرمان گرایانه دارد اما در بطن موضوع، خصوصی سازی دولت،
افزایش گران روی مادیات به سمت قشر پردرآمد و اندک جامعه و در کفه دیگر
افزایش فقر برای عامه، حاکمیت بر اساس مال، کاهش اختیارات مردم و نفعیت
اقلیت سرمایه داری است به نحوی که با خصوصی سازی همه جانبه دولت حتی در
مورد امتیازات همگانی مثل بیمارستان ها، مراکز آموزشی، بانکها و... همراه
است و کار به جایی میرسد که دولتی به وجود میآید برای قشری از جامعه که
صاحب مال و سرمایهاند و افراد فقیر دست مایه سیاستهای ثروتمندان
میگردند.در این نظام واضح است که سرمایه داران همان سران مملکتی خواهند
بود و حمایت بی چون و چرا از این سیستم سیاسی، حمایت از ثروت خودشان
میباشد.
با این تفاسیر باید اندیشید که در جمهوری اسلامی ایران چه
امری باعث شد که تأکید مقام معظم رهبری برای شعار امسال در همسوسازی دولت و
ملت باشد و از طرف دیگر در تکمیل این بیان «همدلی و همزبانی» به کار رفته
است. آنچه که بر همگان واضح و مبرهن است وجود انقلاب اسلامی ایران بر پایه
اسلام و خواست همگانی مردم میباشد و دولتی که از این نظام برخاسته پیرو
نظر مردم و اسلام است؛ بنابراین دو رکن اسلام و ملت و به عبارتی «امت
اسلامی» دو امر جدایی ناپذیر دولت ما است که در هر زمان انحراف از آن موجب
نفی دولت خواهد شد.
آنچه که در چند سال اخیر انقلاب اسلامی ابران
به چشم میخورد همسو سازی این امت اسلامی با دولت بوده، اما چرا امسال
تأکید ویژه بر آن شده است؟واقعیت این است که کشور ایران در برههای از
تاریخ خود به سر میبرد که در آن قدرتهای جهانی برای از پای درآوردن آن،
تمام تلاشهای خود را به کار میبرند تا مباد انقلابهای مشابهی به وجود
آید که منافع آنان را به خطر اندازد؛ بنابراین در این مرحله اگر بین ملت و
دولت جدایی افکنده شود، نابودی حتمی هر دو و تسلط بیگانگان را در پی خواهد
داشت.
همانطور که گفته شد در انقلاب اسلامی ایران، عنصر اصلی مردم و
خواستههای ایشان است که در رأس امور قرار دارد، اما نمیتوان جمهوری را
محض مردم دانست چرا که آنچه مردم میپندارند همه سیاست و کشورداری نیست و
در این راستا مردم نیز باید دولت را در رسیدن به اهداف و برنامههایش یاری
کنند.
تأکید معظم له بر مردم و دولت در صدر شعار سال یعنی یکی شدن
هر دو در عین قرار گرفتن هر کدام برای انجام وظایف خویش. بعنوان مثال در
بحث انرژی هستهای ایران دانشمندان کشورمان پس از دستیابی به فناوری
هستهای، حمایت ملی و مردمی برای گسترش و شکوفایی این علم بزرگ پدیدارشد و
در پی آن دولتمردان خواست مردم را پذیرفته و دنبالهروی آن شدند و در مثال
دیگر در مقابل برای هدفمندی یارانهها پس از پیشنهاد دولت، مردم با همگامی
با برنامه ریزیهای دولت، آن را پذیرفته و در اجرای آن همکاری کردند. در
اوضاع جنجالی و بحثهای اسلام ستیزی و ایران هراسی در دنیا و همچنین اوضاع
نابسامان اقتصادی و تحمیل تحریمها، به هیچ وجه نمیتوان از این دایرهی
شوم توطئههای همه جانبه رها شد مگر با یکی شدن دولت و ملت.
«همدلی و
همیاری» دولتمردان و مردم موجب لغو توطئهها، قدرتمندی و نموداری وجهه پر
قدرتتر جمهوری اسلامی ایران شد. « همدلی» از نظر روانشناسی؛ تمایل پاسخ
دهی به حالت عاطفی دیگران با حالت عاطفی مشابه است، یعنی تقابل و درک احساس
طرف مقابل، و این همان عنصریست که موجب همبستگیِ روحیِ دو طرف میگردد، به
عبارت بهتر تثبیت واژه «همدلی» در ردیف دولت و ملت یعنی تأکید ظریف و
هوشیارانه معظم له بر همبستگی و پاسخ متقابل خواستههای مردم به دولت و
همکاری مردم با دولت. به عبارت ساده تر؛ درک متقابل هر دو به هم و پاسخگویی
به آن که اگر در حیطه گسترده همدلی در نظر گرفته شود یعنی جدای از مادی
گرایی، روح معنویت برخاسته از مردم و دولت نیز مورد تقابل قرار گیرد،
بنابراین همدلی و همیاری متقابل مردم و دولت در سال جدید دربرگیرنده همکاری
در حیطه سیاست، اقتصاد، فرهنگ، آموزش و سایر مسائلی که موجب رشد و شکوفایی
کشور شده است.